کاش

یا باب الحوائج ،امروز روز عاشوراست.

امروز برای من روز خاصیست.

همه چیز را به تو واگذار میکنم .

میخواهم با امید زندگی کنم .

همان امیدی که مدتها بدست فراموشی سپرده بودم.

کمکم کن 

.

.

امیدم را ناامید نکن

موضوعات مرتبط: عاشقانه ها
برچسب‌ها: عاشقانه ها کاش...

او نمی داند که  دلیل زندگیم شده. 

او نمی داند که بدون او زندگی محال است.

هر چه هم سعی کند نمی تواند چیزی را عوض کند 

فقط ناخواسته باعث آزار من و خودش می شود.

کاش درک می کرد ...

به جای جنگیدن با زندگی 

با آن کنار می آمد.

کاش...

همه چیز را به دست تقدیر و زمان بگذارد.

ما ، هر دو به هم ، به عشق هم ، به آرامش دادن هم نیاز داریم.

کاش این را بفهمد و درک کند.

برچسبـهـ ـا : عاشقانه ها کاش...

کاش...

چه کنم مثل اوابل شوی

عاشق و شیدا، مثل شقایق شوی

چه کنم ازون حرفای خوب خوب بزنی

بهم بگی دوست دارم ، عاشقتم

عمر منی ،عزیزکم

چه کنم ...

بدون تو ..

زندگی ..

محال برام.

برچسبـهـ ـا : عاشقانه ها کاش...

                                                       فکر می کردم ... فکر می کردم مرا دوست دارد.  اما حالا فهمیدم ،تمام این ها خواب و خیالی بیش نبوده. کاش او را هرگز نمیدیدم و در همان افکار سابق باقی میماندم . در آن سالها دائم با رویاهایم زندگی می کردم. هر بار که از من تقاضای ازدواج می کرد. جوابم منفی بود و او را لایق خود نمی دانستم. با این حال همیشه چشم براهش بودم ،تا اینکه مرا پیدا کرد. او را ک کاش...ادامه مطلب

حال و  هوای دلم ابریست ...

نه.......

بارانیست...

شایدم برفی...

شایدم طوفانی...

هر چه هست غصه داره.

یه وقتی 

یه زمانی 

سنگ صبوری داشتم .

اما حالا ...

مانده ام تنها

برچسبـهـ ـا : غمگین کوتاه کاش...

خیلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ... خیلی سخته دایم گریه کنی و هوار بکشی ، اما نخوای کسی ببینه... خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... خیلی سخته تمام زندگیت بشه ،اما اون نخواد حتی کوچکترین ابرازی کنه... خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوست نداره ...  خیلی سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ... اما اون بگه : من گرفتارم ، من نمیتونم م کاش...ادامه مطلب

دلم خیلی گرفته ...

می خواهم چمدانم را ببندم و از اینجا بروم .

به کجا ...

نمی دانم.

هر جایی ، جز اینجا

خسته ام ...

خیلی 

شاید دیگر باز نگشتم ...

کاش...

خیلی گریه کرده ام . بااینهمه مشکلاتی که دارم . و روز به روز هم اضافه تر می شوند.  دیگر تحملم تمام شده ... گاهی آرزوی مرگ می کنم.  و گاهی توبه میکنم که چرا نا شکرم. دست خودم نیست...  هر چه میکنم باز هم فکرم طرفش می رود. خواب و خوراک ندارم.  ما هیچ کدام حرف هم و نمی فهمیم . با تمام این چیزها... با تمام این حرفهای ناراحت کننده که می گوید... با تمام این بی محلی ها و سراغ نگرفتن ها ... اما نمی توانم بی کاش...ادامه مطلب

امشب آنقدر گریه کرده ام که حالم بد شده.  تصمیم گرفته ام نوشتن این مطالب را تمام کنم.  تا حالا به عشق کسی که دوستش داشتم می نوشتم . یا حرفهای عاشقانه  یا گلایه  یا حرفهای دلتنگی  و یا ... اما حالا دیگر که او قصد کرده  بی خیال من ، شود . حالا که بود و نبودم برایش فرقی نمی کند. حالا که دیگر، خانواده ام نیز  دیگر برایش مهم نیست. نیازی به نوشتن ندارم ... ... دیگر نیازی به نوشتن نیست... او حتی  این نوشت کاش...ادامه مطلب